-
خوش است قدرشناسی
شنبه 25 اردیبهشتماه سال 1389 19:06
خوش است قدرشناسی که چون خمیده سپهر/ سهـــام حــادثه را عـاقبت کند قوسی بــرفت شــوکــت محمـــود در زمــــانـــه نمـــانــد / جز این فسانه نشناخت قدر فردوسی «جامی» این تابلوی ِ ورودی ِ سرای حکیم ابوالقاسم فردوسی آفرینندهی شاهنامه، حماسه سرای بزرگ ایران و چراغ روشن شب های روزگاران ایران است.
-
فانوسی بر پیشگاه خانهی تو
شنبه 18 اردیبهشتماه سال 1389 18:58
مروری بر زندگی و آثار ولفگانگ بورشرت (1947-1921م) هنگامی که با زندگی وداع کردم، میخواهم دست کم فانوسی باشم که در پیشگاه خانهی تو آویخته است و شب کمرنگ را روشن میکند، یا میخواهم در بندری که در آن کشتیهای بزرگ آرمیدهاند و دوشیزگان جوان میخندند، در آبراهی تنگ و چرک آلود چشم باز کنم و به انسان تنهایی که راه...
-
رسید مژده که...
جمعه 30 اسفندماه سال 1387 10:51
عکس از: فرناز صبـــا ز منــــزل جانــــان گــــذر دریــغ مــــدار/ وز او بـــه عـــاشق بیدل خبر دریغ مدار به شکر آن که شکفتی به کـــام بخت ای گل/نسیــــم وصـــل ز مـــرغ سحر دریغ مدار حریف عشق تو بــــودم چـــو مـــاه نـــو بودی/ کنــــون کــــه ماه تمامی نظر دریغ مدار کنـــون کـــه چشمه قند است لعــل نوشینت/ سخن...
-
نشانه
یکشنبه 25 اسفندماه سال 1387 15:45
چشمانم را نشانهی راهت میکنم در لانهی ساده و صمیمی گنجشکی در ارتفاع شاخساران سبز همان نارون که تاب ِ بیتاب ِ کودکیمان از شاخههای معطرش آویخته است و بر تن تناور تبدارش ابتدای نام من و تو حک شده است - به خطی کودکانه - *** نه دشنهای نه هراسی هیچ به همراه نیاور کیفیت نگاهت کافی است و گیسوان ریزبافتهات و لبخندههایت...
-
ریشهی احساس
جمعه 23 اسفندماه سال 1387 15:31
عکس از: پروین سعی کن برگ نباشی که بریزی با یأس سعی کن ریشه ی احساس بهاری باشد
-
رنگین کمان
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 14:35
حوصلهام بیتابی میکند در این هوای ابری، باران میشوم میبارم سُر میخورم روی گونههایت پاک میکنم حافظهی سیاه ابرها را از هر چه بغض فروخورده اکنون فصل بودن توست رنگین کمان من!
-
هیچ
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1387 19:39
قصیدهای زیبا و یگانه از دکتر مظاهر مصفا مردی ز شهـر هیچـــم و از روزگار هیـــچ/ جـــان از نتــایج هــــرگــــز، تــن از تبــار هیچ از شهر بیکرانــــهی هـــرگــز رسیــدهام/ تــــا رخت خـــویش بـاز کنــــم در دیــار هیچ از کــــوره راه هـــــرگـز و هیچم، مسافری/ در دست،خون هــرگـــز و در پـــای خار هیچ دنبـــال آب...
-
بهار کاغذی
دوشنبه 5 اسفندماه سال 1387 14:21
برای زنی که از سطح آب میگذشت زنی که از سطح آب میگذشت مرا به سطح خاطرهای برد زنی که گونهاش به یأس میمانست و در نهایت پاییز زندگی میکرد عکس از: فرناز بهار کاغذی چه وزنی دارد کولهبار این راه نرفته بر شانههای ویران شدهات هزار باران را پشت سر گذاشتهای در انتظار شبنمی که آفتاب حضورش را از تو دریغ میکند و صدها روز...
-
مجازات شیر
جمعه 2 اسفندماه سال 1387 07:28
بعد از محاکمه ای طولانی که چهارده ماه به طول انجامید، شیر محکوم به اعدام شد اما در آخرین لحظه جانور و حشی با استفاده از اختیار تام مقام ریاست جمهوری مبنی بر عفو محکومین که ویژه ی محکومین جرایم عادی بود، از مرگ نجات یافت. شیر زندانی سیاسی بود. در باغ های اطراف کاخ ریاست جمهوری قفسی با میله های نقره اندود قرار داشت که...
-
بعدها
جمعه 25 بهمنماه سال 1387 03:57
به بهانه ی 24 بهمن سالروز خاموشی فروغ فرخزاد عکس از: فرناز هر وقت این شعر فروغ را می خوانم، از خودم می پرسم او چقدر می دانست که خاموشی اش در زمستانی شاید غبارآلود و نه چندان دور از راه می رسد، هر چند گمان نمی کنم برایش تفاوت چندانی هم داشت که بارها مرگ را زندگی کرده بود، اما می دانم که سرپنجه های لطیف شعرش بر زمستان...
-
دماوند
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 16:33
دماوند از قلهی دارآباد بهمن 87 ای دیـــو سپیــد پای دربنــد ای گنبد گیتی ای دماونـد از سیم به سر یکی کلهخود زآهن به میان یکی کمربند
-
کاشی فیروزه
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1387 08:27
عکس از: فرناز تا خود ِ سپیدهی صبح مینشینم پای حوض دلتنگیهایم، پاشویه میکنم خاطرات تبدار تو را و نمیفهمم چرا گیسوانم صبوری نمیدانند و هی رشته، رشته، رشته سپید میشوند؟ و این همه ستاره روی گونههایم چه میکنند؟ حق با تو بود کاشی فیروزه که لب پَر شد، بند بر نمیدارد.
-
چرند و پرند
پنجشنبه 3 بهمنماه سال 1387 07:52
برای آدم بدبخت از در و دیوار می بارد چند روز پیش کاغذی از پست خانه رسید؛ باز کردیم دیدیم به زبان عربی نوشته شده، عربی را هم که غیر از علمای گرام هیچ کس نمی داند؛ چه کنیم، چه نکنیم؟ آخرش عقلمان به اینجا قد داد که بیریم خدمت یک آقا شیخ جلیل القدر فاضلی که با ما از قدیم ها دوست بود. بردیم دادیم و خواهش کردیم که زحمت...
-
بار دیگر...
یکشنبه 22 دیماه سال 1387 19:08
عکس از: فرناز و عشق بارورترین ِ تمام ِ میوه های زندگی است بیاموز که محبت را از میان دیوارهای سنگی و نگاه های کینه توز از میان لحظه های سلطه ی دیگران بگذرانی...
-
رد ظریف انگشتان احساس روی پوست کشیدهی شب
یکشنبه 15 دیماه سال 1387 19:58
فروغ از زبان فروغ: (به مناسبت پانزدهم دی ماه سالروز تولد فروغ فرخزاد) * نیما برای من آغازی بود. میدانید نیما شاعری بود که من در شعرش برای اولین بار یک فضای فکری دیدم. دیدم که با یک آدم طرف هستم نه یک مشت احساسات سطحی و هدفهای مبتذل روزانه... سادگی او مرا شگفت زده میکرد. به خصوص وقتی که در پشت این سادگی ناگهانی با...
-
افسانه دختر اثیری نیما
چهارشنبه 11 دیماه سال 1387 16:00
به بهانهی 13 دی سالروز درگذشت نیما «نوبت آن رسید که یک نغمهی ناشناس مؤثر از این چنگ باز شود، باز شد. چند صفحه از افسانه را با مقدمهی کوچکش تقریبن در همان زمان تصنیفش در روزنامهای که صاحب جوانش (مقصود میرزادهی عشقی مدیر روزنامهی قرن بیستم است) را به واسطهی استعدادی که داشت، با خودم هم عقیده کرده بودم، انتشار...
-
جستار کوتاهی در خواب های شاهنامه
شنبه 7 دیماه سال 1387 19:55
چنان که از شاهنامه و سایر متون ادبی برمیآید، خواب و رویا تأثیر شگرفی در زندگی شاهان پیشین و دیگر مردمان داشته است. آنان برای گزاردن (تعبیر) خوابهای سخت، خوابگزاران را فرامیخواندند و دربارهی آن پنهانی سخن میگفتند و خواب و رویا را مانند آینه و تصویری از آینده میپنداشتند و رفتار و کردار خود را با آن چه در خواب...
-
یلدا، شب مهرآفرین ایرانی فرخنده باد
شنبه 30 آذرماه سال 1387 16:27
در آستانهی زایش مهر، بار دیگر از پشت بلندترین لحظههای تاریکی و این همه سرمایی که بر هوای شهرمان تکیه داده دلهایمان را بر روشنای یلدای مهربان نشاندهایم، عطر گلپر دانههای انار، یاد گرم سفرهی چهلتکه و کرسی مادربزرگ که دیگر نیست، قصهای و تفألی و همچون همیشه زانو بر زمین زدن به پای دیوان حضرتش: دیشب بـه سیل اشـک ره...
-
ستارهی قطبی
دوشنبه 11 آذرماه سال 1387 15:27
رستمآباد - درفک روی خط دلواپسیهایم کیفیت نگاه تو را گم میکنم اینجا میان بهت پاییز و بغض بهار من ماندهام و باران اشکهایی که آبیاری میکند نهال سبز نگاه تو را ستارهی قطبی من بگو کدام راه نرفته به چشمهای تو ختم میشود؟
-
عزیز من بیا متفاوت باشیم
جمعه 8 آذرماه سال 1387 19:25
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هم سفر ! در این راه طولانی - که ما بیخبریم و چون باد می گذرد- بگذار خرده اختلافهایمان با هم باقی بماند. خواهش می کنم ! مخواه که یکی شویم، مطلقن یکی ! مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست...
-
یادی از رهی معیری
دوشنبه 4 آذرماه سال 1387 19:09
امروز تمام حواسم به این بیست و چهاری بود که بعد از بیست و سه میآید و هر سال این همه یادش میکنم و امسال فراموشش کردم. یادم رفته بود بیست و چهار آبان را، سالروز خاموشی رهی را، یادم رفته بود به خودم قول داده بودم بروم گلاب دره، آرامگاه ظهیرالدوله و باز مثل همیشه نگاهم بیفتد به سر در و کاشیهای شکستهاش و با خودم...
-
تماشای بهار با پاییز
شنبه 2 آذرماه سال 1387 16:14
گاجره - آبان 87 پشت این تپه و کوه برکهای باخته دل بر دریا خفته آرام میان نیزار دست برده به دامان نگاهی هشیار و خدا آمده آنجا به تماشای بهار
-
اندر باب شأن نزول!! یک مثل
پنجشنبه 30 آبانماه سال 1387 07:29
بعد از یک عمر خدایی، دو تا گره را فرق نمیگذارد (یادی از کتاب کوچهی شاملو) روستایی بینوایی به محنت بسیار آرد ته کیسهای گندم را که از خوشهچینی در کشتزارها به دست کرده بود، به کوخ خود میبرد و در راه به خدا مینالید که: «آخر از دریای قدرت تو چه کم میشد اگر به دست مرحمت خویش از کار فروبستهی من و اهل و پیوندان...
-
گیاه وحشی کوهم
پنجشنبه 23 آبانماه سال 1387 15:17
به مناسبت اولین سالگرد خاموشی ژاله اصفهانی (1300 خورشیدی،اصفهان – 2007 میلادی، لندن) شاد بودن هنر است شاد کردن هنری والاتر لیک هرگز نپسندیم به خویش که چو یک شکلک بیجان شب و روز بیخبر از همه خندان باشیم بیغمی عیب بزرگی است که دور از ما باد *** زندگی صحنهی یکتای هنرمندی ماست هر کسی نغمهی خود خواند و از صحنه رود...
-
خانه نیما هنوز هم ابری است
یکشنبه 19 آبانماه سال 1387 06:27
به مناسبت یکصد و سیزدهمین سالگرد تولد نیما یوش، تابستان 1387
-
رهنمودهایی برای سرگرم کردن یک رئیس جمهور
جمعه 17 آبانماه سال 1387 10:02
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 اثر: سرگیو رامیرز تعدادی از دوستان و نزدیکان لشکری و کشوری تولد حضرت ریاست جمهوری را در یکی از اصطبلهای بی حد و حصرش که رو به دریا قرار داشت، جشن گرفته بودند. پس ازتناول غذا و پایان گرفتن حرف و حدیثها و تعارفات متداول، میهمانان بر آن شدند تا راهی برای بیرون آوردن...
-
کنار چتر نیلوفر
سهشنبه 14 آبانماه سال 1387 14:19
جای گره خوردن احساس و گیاه سمت مرطوب حیات قاصد روزان ابری پوست انداختن مبهم عشق این عکسها را دو سال پیش تو مرداب انزلی گرفتم، جایی که میشنوم، میبینم و میخوانم که روزبهروز بیشتر و بیشتر از نشانههای حیات خالی میشود. خدا نکند که از نفس بیفتد...کاش یادمان میماند که "کاری نکنیم که به قانون زمین بربخورد..."
-
بوی گند جنازه
جمعه 10 آبانماه سال 1387 09:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 صبح آفتاب نزده، مارش عزا در سراسر شهر طنین انداخت. ناقوسهای عزا در کلیساها به صدا درآمد. زمزمه مردمی که از خیابانهای نیمه تاریک به طرف کلیسا میرفتند، حکایت از این داشت که مادر «عالیجناب» در کاخ مردهاند. سراسر کشور غرق در ماتم و عزا شد و دریایی از پرچمهای...
-
صعود به سهند، عروس کوههای ایران (آبان 87)
دوشنبه 6 آبانماه سال 1387 17:15
خطوط جاده در "انبوه" دشتها گم بود (در راه مراغه به سهند) جایی میان بیخودی و کشف فرصت سبز حیات (باغهای سیب روستاهای اطراف سهند) پناهگاه (قله سهند)
-
آتشی که نمیرد
پنجشنبه 2 آبانماه سال 1387 13:35
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 وقتی به سهمی که از لحظههای تنهاییم بهم میرسه نگاه میکنم، میبینم از یه پیالهی خالی خالی چیزی سر ریز نمیشه. اینجا شناختن یا نشناختن، بودن یا نبودن خیلی بیشتر به چشم میاد. نوشتههای خاک خورده عطسه میزنند و نفس تازه میکنند و دیگه دلشون از این همه سکوتشون...