آتشی که نمیرد

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

آتشی که نمیرد

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست

در کوچه بیگانگی

نگاهی به  

باریک اندیشی های شعر صائب تبریزی

  

غریب روی زمین گشتم از غریب خیالی / که هیچ کس به وطن همچو من غریب نگردد

شعر صائب در بلندی های ادب فارسی، قله سرفراز غرابت و دوراندیشی دلنشین است. اصولن هنر عصر صفویه هنر رمز، ابهام، ظرافت و باریک بینی است. اگر زمانی عیار زیبایی روشنی و سادگی بود، در این روزگار، ذوق هنری جویای پوشیدگی و سربستگی است نه عریانی و برهنگی:

حسن می بالد به خود در پرده شرم و حیا/می نماید چاه و زندان، ماه کنعان را تمام

دکتر خانلری در مقاله یادی از صائب می نویسد: «جست و جوی زیبایی در غرابت، نکته قابل توجهی است. در ادبیات ما همیشه غرابت را مخل فصاحت شمرده اند اما زیبایی دارای حدود خشک و معینی نیست؛ قلمرو زیبایی بسیار گسترده است و حتی عالم غرابت را در برمی گیرد.»

ادامه مطلب ...

روشنی، من، گل، آب

 

 

ابری نیست 

بادی نیست 

می نشینم لب حوض: 

گردش ماهی ها، روشنی، من، گل، آب 

پاکی خوشه زیست 

نور در کاسه مس  

چه نوازش ها می ریزد... 

 

"سهراب سپهری" 

 

پی‌نوشت: با سپاس از فرناز گرامی که زحمت Edit عکس رو کشید.  

کمال تعجب!

 

 محمد پورثانی، کامیار شاپور، احمدرضا احمدی،‌پرویز شاپور، محمد قاضی،‌ هوشنگ مرادی کرمانی، عمران صلاحی و ناصر پاکشیر (1373)

 

چه زیبا می شود آن هنگام فرا برسد

که بخندیم به این آب و هوای خراب...

"از متن یکی از ترانه های ویکتور خارا"

 

خاطرات کمال تعجب نام ستونی بود در روزنامه آسیا که عمران صلاحی خاطرات طنزآمیز خود را از دوستان اهل ادب با نام مستعار "کمال تعجب" می نوشت. این ستون در خرداد ماه سال 84 به پیشنهاد و تشویق های حمید دهقان و اردشیر رستمی و حمایت های روزنامه نگاری حرفه ای و باسابقه ایرج جمشیدی در روزنامه آسیا پایه ریزی شد و تا پایان دی ماه همان سال که آخرین شماره روزنامه منتشر شد، ادامه یافت.

انتشارات پوینده به همت «یاشار صلاحی» بخشی از این خاطرات را با عنوان «کمال تعجب» به چاپ رسانده است. اردشیر رستمی دوست و همراه همیشگی عمران که همسایه طبقه فوقانی او در صفحه هشت روزنامه آسیا بود، در مقدمه کتاب،خاطرات کمال تعجب را به چند دلیل منحصر به فرد می داند: شخصیت شناخته شده، حرفه ای و بی غرض راوی، مقطع زمانی روایت ها که در دوره گذر جامعه ایرانی از سنت به مدرنتیه می باشد و طیف وسیع روشنفکرانی که عمران حدود پنجاه سال با آن ها مراوده داشته است.

همچنین اردشیر رستمی این خاطرات را به دلیل امکان تبارشناسی روشنفکران ایرانی که از دل رفتارها و عکس العمل هایشان در قالب کنایه، تمسخر، تحسین، حسادت، متلک، تشویق و لبخند نمایان می شوند، ارزشمند می داند.

خاطرات این کتاب کوچک به سه بخش دیده ها، شنیده ها و خوانده ها تقسیم می شود. این قطعات که اغلب در قالب خاطره نوشته شده اند، با نثر خاص صلاحی از شکل یک خاطره نویسی معمولی فاصله گرفته و به لطیفه هایی نزدیک می شوند که تاریخ مصرف ندارند و می توان همیشه از خواندن آن ها لذت برد.  

ادامه مطلب ...