زنی در میان دوات |
نگاهی به اندیشه و شعر غاده السمان شاعر و نویسنده معاصر عرب
هنگامی که تاریخ شعر زنانه را در ادب و فرهنگ مشرق زمین ورق میزنیم، از همان ابتدا بیان، نگرش و احساس زنانه را در قالب شعر محکوم به فنا میبینیم، تا جایی که نخستین بارقههای آن در کلام رابعهها و مهستیها محکوم به خاموشی یا ممهور به مهر فراموشی است و اگر گهگاه در این میان صدایی هم به گوش می رسد، صدایی است که خواسته یا ناخواسته همانند مردان میاندیشیده؛ عشق میورزیده و سخن میگفته: عشق او باز اندر آوردم به بند/ کوشش بسیار نامد سودمند عشق دریایی کرانه ناپدید/ کی توان کردن شنا ای هوشمند توسنی کردم ندانستم همی/ کز کشیدن سخت تر گردد کمند «رابعه» ای صبا بویی از آن زلف پریشان به من آر/ مژدهای زآن گل سیراب به سوی چمن آر ای سهی سرو به بستان ملاحت بگذر/ لرزه از قامت خود در بدن نارون آر «جهان ملک خاتون» آن چه در ابیات فوق میبینیم، تنها بیان عشق و شور و حال عاشقانه است. در این بیان از کودک گرسنه، مادر فرزند مرده و جنگهای قبیلهای و داغ سکوت بر جبین احساس زنانه کمتر اثری دیده میشود. در شعر فارسی هم تا همین اواخر هویت شاعر زن در پرتو غلبه مردان محو و گم بود. تا این که نخستین رگههای جسارت بیان احساس و اندیشهی زنانه و تلاش برای رهایی از چنگال عصبیت را – آن گونه که روح زنانه حاکم بر شعر را بتوان از لابلای سطور آن احساس کرد- در شعرهای ژاله عالمتاج قائم مقامی میبینیم: ای ذخیره کامرانی های مرد / چند باید برده آسا زیستن؟ تن فروشی باشد این یا ازدواج / جان سپاری باشد این یا زیستن؟ بعدها فروغ فرخزاد با هنجارشکنیها و تصویرسازیهای صادقانهاش و سپس سیمین بهبهانی و دیگران به شکل آشکارتری بر این نقطه تاریک انگشت گذاشتند و پای احساسهای نهانی زنانه را به شعر فارسی باز کردند. در میان شاعران عرب نیز، خانم غاده السمان، شاعر و نویسنده سوری، از کسانی است که جسارت زن بودن را به شعر بسته و مردانه عرب وارد کرده و اسب سرکش و رهوار خیالش را در دشتهای تعصبزدهی عرب به تاخت تازانده است: من زنی عربم که در زیر صحراهای جاهلیت زنده به گور بودم و در عصر راه رفتن بر سطح کره ماه همچنان زنده به گورم من در جست و جوی عشق برنمیآیم که در جست و جوی زنی هستم چونان من تنها و دردناک تا دست در دستش نهم ما هر دو تنها زاده میشویم بر خارزارها و کودکان قبیلهای را به دنیا میآوریم کودکانی که به زودی تحقیر ما را به آنان خواهند آموخت. «غمنامهای برای یاسمنها/نامه فریادخواهی» شعرهای او علاوه بر روایت حسهای عاشقانه، تصویری از سالهای پرآشوب جنگ در بیروت است. او نه تنها به درونیات خود به عنوان یک زن توجه و آنها را بیان مىکند، بلکه رابطهاش را با محیط اجتماعى پیرامون خود از نو بنا مىکند، با واقعیات اجتماع پیوند میخورد و آنها را نیز به شعرش وارد می کند. راهى که غاده السمان براى این حضور اجتماعى پیدا مى کند، بسیار جالب توجه است. در واقع او برخلاف بیشتر شاعران عرب که در فضایى ذهنى سیر مىکنند، در دنیایی کاملن عینى و حقیقى شعر مىگوید. علاقه وافر او به نوشتن در جای جای شعرش به چشم میآید. او آن قدر عاشق نوشتن است که دوات و مرکب به اجزای جدایی ناپذیر شعر او تبدیل شدهاند. احساس امنیتش در پناه حفرههای حروف و غارهای آبی کبود مرکب به حدی است که هر بار به زبان تازهای عشق خود را به ثبت جوهر شعر بر هزار توی اوراق سپیدی که تشنهی نوازش رنگین کمان کلماتاند، نشان میدهد: و هرگز در هیچ روزگاری، جز در حفرههای حروفم نعمت امنیت بر من ارزانی نشد و در غارهای آبی کبود مرکب توانستم خویشتن را از کارخانههای مرگ نجات دهم. «ابدیت لحظه عشق/ کاغذهای سپید وطن من است» یا: عشق تو را آموختم از مرکب، تنها یک قطره، راهی دراز بر سپیدی میدود... «زنی عاشق در میان دوات / زنی عاشق در هزار توی ورق» ترکیبها و تعابیر غریب و دور از ذهن هم در شعر غاده کم نیست؛ این تعابیر گاه زیبا و دلنشین و گاه آن قدر دور از انتظارند که خواننده به سختی میتواند آنها را در جایگاه اندیشه، تخیل و عواطف شاعرانه بپذیرد: چشمان تو دو قطب نماست که همواره سوی دریاهای جدایی را مینمایانند. «زنی عاشق در میان دوات» یا: نمیخواهم که در بیشههای شب من قدم بگذاری چونان کارد که در قلب کاهوی تازه در آمد شد است. «زنی عاشق در میان دوات» چیزی که مرا به خواندن بیشتر شعر غاده السمان واداشت، نزدیکی عجیب نگاه او با نگرش و اندیشه فروغ فرخزاد است؛ از آن جا که بررسی این هم سانی های نه چندان کم، مجال جداگانه ای می طلبد، تنها به ذکر نمونه هایی بسنده می کنم: مبادا به تو اعتماد کنم، آن گاه که دستانم را فشردی ترسیدم مباد که انگشتانم را بدزدی و چون بر دهانم بوسه زدی، دندان هایم را شمردم! «ابدیت لحظه عشق/ خاطره دوستیهای گذشته» و فروغ این مفهوم را این گونه بیان کرده است: و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی است که همچنان که تو را می بوسند در ذهن خود طناب دار تو را می بافند. «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» و یا: روی خط کج و معوج سقف چشم خود را دیدم چون رطیلی سنگین خشک می شد در کف، در زردی، در خفقان داشتم با همه جنبش هایم مثل آبی راکد ته نشین می شدم آرام آرام «تولدی دیگر / دریافت» این قطعه شباهت عجیبی با این شعر غاده دارد: و چون با چشم خود خلوت می کنم چشمانی افسون شده می بینم که از سقف به من خیره شده اند و مرا به دیده حقارت می نگرند. «دربندکردن رنگین کمان/ عشق تو گلوله ای خیس است» بسیاری از مضامین شعر او با جنگ، اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی گره خورده، روزگاری که او با تمام وجود تجربه کرده و ویرانی و غربت و فقر و تلخی هایش در او ریشه دوانده است. آتش و گرسنگی، کشتار، ترس، زاری، مرگ و ویرانی، فریاد اعتراض او از چیرگی دیکتاتورهایی که خون از چکمههایشان میچکد، از بسیاری از لحظههای شعر غاده به گوش میرسد، تا جایی که حتی این واژگان گاه به شعرهای عاشقانه او نیز راه پیدا میکند. او با لمس دوران جنگ در بیروت معانی بکری خلق کرده است. ای یار، روزگار غریبی است! مرا در صدف عشقت پنهان کن و در به رویم استوار ببند تا کبوتر آشتی را نبینم که گلولهای با خود آورده است. «غمنامهای برای یاسمنها/ شهادت میدهم به "نه"» آتش و گرسنگی مرا از تو تطهیر کرد .... آه چگونه جنگ تو را در قلب من دگرگون کرد و تو را به حجم حقیقی ات برگرداند به گلوله ای خیس
«دربند کردن رنگین کمان/ عشق تو گلوله ای خیس است» ما به هم میچسبیم برای جمجمه من و تو تنها یک گلوله کافی است به هم میچسبیم به خاطر ترس یا عشق؟ «دربند کردن رنگین کمان/ دو جمجمه با یک گلوله» من نافرمانم بر دیکتاتوری که دستار اعتراض بر سر دارد و جلادی که برای آزادی سخنرانی می کند در حالی که در پی فرصتی است تا آزادی را ترور کند من نافرمانم در برابر آنان که مژده عشق و عدالت می دهند در حالی که خون از چکمههاشان جاری است «ابدیت، لحظه عشق / من سرکشی ابدی ام»
شعرهای غاده السمان در نگاهی کلی شاهکار به حساب نمیآید اما نوع نگاه او به جهان و کشف و به تصویر کشیدن لحظههای شاعرانه از نگاه یک زن در جای خود قابل تأمل است. او زنی است که بدون هراس از جنسیت خود، صریح و شفاف احساسات و عواطفش را درباره انسان، تنهایی، عشق، جنگ و جهانی که در آن زندگی میکنیم به تصویر میکشد.
منابع: - مجموعه شعرهای «دربند کردن رنگین کمان»، «ابدیت، لحظه عشق»، «زنی عاشق در میان دوات» و «غم نامه ای برای یاسمن ها» ترجمه دکتر عبدالحسین فرزاد - سایت سارا شعر، با شاعران امروز عرب - غاده السمان |