رنگین کمان

حوصله‌ام بی‌تابی می‌کند

در این هوای ابری،

باران می‌شوم

می‌بارم

سُر می‌خورم روی گونه‌هایت

پاک می‌کنم حافظه‌ی سیاه ابرها را

از هر چه بغض فروخورده

اکنون

فصل بودن توست

رنگین کمان من!